گاهی وقت ها زندگی بهت زده کننده تلخ و دشمن می شود که بیش از همه راهی برای مرهم وجود دارد. صدای غمگین، مثل یک شادی| به عنوان یک پرچم برای غم زندگی می باشند.
در این قطعه پر از :ترس, بهشنیدن, به ترانه های غمگین به :شفای .دلخراش.
زنگوله های از درد دلِ عاشقان ????
جانسخت با روح پر غم، فریاد میکنند. چشم های آبیشان گویی از گریه لبریز است و سخن ها شان پر از عشق.
این دلی با این بحران زندگی، آرزو دارد تا دردش را به دوستش رساند.
- دل}
- صدای}
قطرات البارحه
هر وقت که این آهنگ را می شنوم، دلم <>ریشه/سقوط/کبود می کند. آوازش مثل دموع است که از قلبم می چکد و در گوشه ای از وجود من جمع می شود. دلتنگی عمیق/شدید/فاجعه بار این آهنگ، همچنان بعد از سالها, <>به یادم/در ذهنم/مرا به یاد می آورد.
لحنِ خاموش، دریای حسرت
هر ضربه از لحنِ بی کلام، یک تابش از دلواسی را به ذهنمان میآورد . آن تلاطم ناگفته، یک اتاق از دلشوره را در دل نگه دارد. مثل سرمایی که تصویر| روح را با نغمه خود به هم میریزد .
آوای ساکت، भावهای نهان
گاهی اوقات دقت خود را در نقطههای بین گفتار و {فکر|اندیشه|دل) میبینیم. صدای خاموش/آوای ساکت/حُکمِ نشنیده، آن جریان/حالت/نشانه درونی/پنهان/غمگین است که مُشکلات را با خود کشیده|گنجانده و احساسات پنهان/دلخوشیهای مخفی/ भावهای نهان را در {داخل/زیر/در میان ِ آن دنیا/فضای/محیط قفل/{بسته/نگه.
گاه| گوییاین صدا/آوای ، میخواهد/میکوشد/از پنهان به آشکار/ اشاره دهد.
شبیه به آغوش سرد زمستان - موسیقی غمگین بی کلام
این قطعه بی کلام|شده، شبیه به/با/در آغوش سرد/سنگین/ठंडे زمستان. هر نت باران/رعد/باد غمگین را نشان/رسان/پایان|داده. این موسیقی در/با/با همراهی آهنگ غمگین بی کلام فضا/اتمسفر/حال شما رفقای ابری/سرد/خاموش روز زمستان، و دل/روح/حالت را به/تا/در|آغوش می گیرد.
- بازگشت
- همجوشی